سایت همسریابی هلو


دسترسی به سایت همسر یابی توران چگونه است؟

سایت همسر یابی توران صفحه اصلی از جیب کتش دراورد و گرفت سمتم برام عجیب بودچرا بیرونه؟ فکرمو به زبون اوردم چرا شبا بیرونی؟! پس کی می خوابی؟! دست خودم که نیس

دسترسی به سایت همسر یابی توران چگونه است؟ - همسر یابی توران


سایت همسر یابی توران

 

استرس داشتم نمی تونم بدون قدم زدن استرسمو خفه کنم سردته؟!  اوهوم خیلی این چیه پوشیدی اخه؟!  تو اینجا چیکار می کنی سایت همسریابی توران 81 ازدواج دائم؟!  من همیشه شبا بیرونم چند ساله که شبا تا ساعت سه چهار بیرونم .

ایت همسر یابی توران صفحه اصلی از جیب کتش دراورد و گرفت سمتم

برام عجیب بودچرا بیرونه؟!! فکرمو به زبون اوردم چرا شبا بیرونی؟! پس کی می خوابی؟!  دست خودم که نیست شبا نمی تونم بخوابم سایت همسریابی توران 81 ازدواج دائم!! ؟  هووم!! ؟  میشه گوشیتو بدی زنگ بزنم به مربیم؟! یادم رفته گوشیمو بردارم الان کلی نگرانمه سایت همسر یابی توران صفحه اصلی از جیب کتش دراورد و گرفت سمتم موقع گرفتن گوشی انگشتام به دستای گرمش خورد خوشبحالش چه گرم بود اما نگاهی که به چشمام دوخته بود همچنان سرد و خشک بود مثل این هوا سوز داشت هرچی فکر کردم شماره ی مریم جون یادم نمیومد تصمیم گرفتم زنگ بزنم به گوشی خودم یه بوق دو بوق سه بوق گوشیو برداشت نفس نفس میزد الهی بمیرم سلام مریم جون منم مونیکا  سلام سایت همسر یابی توران صفحه اصلی دیونه کجایی مردیم از نگرانی میدونی از کی رفتی؟!

سايت همسر يابي توران ٨١ گرفتم سمتش خیره نگام می کرد

 اره اره ببخشید نگران نباشید من خوبم شکر کی برمی گردی؟! باید خوب استراحت کنی .  برمی گردم یکم بعد شما استراحت کنید ببخشید نگرانم شدین فعلامواظب خودت باش خدافظ . سايت همسر يابي توران ٨١ گرفتم سمتش خیره نگام می کرد وقتی برگشتم سمتش دوباره یخ بست گوشیو که دادم دستش با دست دیگش دستمو گرفت از تماس دستش مور مورم شد . اما زود دستمو ول کرد و با خنده اما رسمی گفت یخ زدی که خل اخه ادم با این لباس میاد بیرون؟! پاشد و گفت بریم هتل سرما می خوری و جلو تر راه افتاد با قدم های تند خودمو بهش رسوندم حضورش بهم قوت قلب داده بود نمی خواستم بریم هتل . اون که گفته بود تا ساعت سه چهار بیرونه پس مطمئنا نمی خواست بره بخوابه سایت همسر یابی توران؟!  هوم؟  میشه نریم؟!  چرا؟!  اون محیط ارامشم رو می گیره می خوام وقتی برم که خسته شدمو می خوام بخواب منه نمیشه چراا؟! ؟خواهش می کنمممم اولا شما فردا مسابقه داری باید قبلش خوب استراحت کنی دوما هوا سرده سرما می خوری نه خواب نمی خوام ینی خوابم نمیاد پس میشه بریم من کاپشنمو بردارم بعد باهم قدم بزنیم؟!  

از دست تو باشههه خوشحال شدم و مثل بچه ها کف دو دستمو کوبیدم به هم هوراااا برگشت سمتم و با تاسف نگام کرد و بعد خندید و گفت مثل بچه هایی همون قدر پاک و معصوم تیکه ی اخرو زیر لب زمزمه کرد اما من شنیدم به روش نیوردم فک می کردم اگه بپرسم چی؟! و اون دوباره حرفشو تکرار کنه غرورش می شکنه . شکستن غرور یه مرد برام عذاب اورترین چیز ممکن بود . حتی اگه اون مرد سایت همسر یابی توران سرد و خشک باشه وقتی رسیدیم هتل تو لابی منتظر موند و من اروم و بی سرصدا رفتم تو اتاق و کاپشن و گوشیمو برداشتم و برگشتم . چند دقیقه ای بدون هدف راه می رفتیم شاید حالمو درک کرد که اجازه داد باهاش باشم به این نتیجه رسیده بودم که سایت همسر یابی توران پسر خوب و مهربونیه فقط نمی دونستم چرا از سايت همسريابي توران بدش میاد صدای زنگ گوشی سایت همسر یابی توران سکوت و شکست سلام خوبی؟

دلم برات کللی تنگ شده بووود اره بیرونم تو که میدونی چرا می پرسی؟! ههههههه نه بابا تنها نیستم دوستمم پیشمه داشتم فک می کردم ایا طرف پشت خط پسره یا سايت همسريابي توران . اتفاقا سايت همسريابي توران 81 بیخیال داداش بعدا حرف می زنیم فداتم توام مواظب خودت باش فعلا  تماس و قطع کرد و سایت همسر یابی توران صفحه اصلی گذاشت تو جیبش حس کنجکاوی به عقل و شعورم غلبه کرد و افکار فضولمو به زبان اوردم سایت همسریابی توران 81 چرا از سايت همسريابي توران 81 خوشت نمیادچون دست خودم نیس اخه چرا!؟  چون سایت همسر یابی توران ادرس جدید خوردم یه سایت همسر یابی توران ادرس جدید کااری چون فرشته ی زندگیم تو زرد از اب دراومددددد چووووون . تو نمیفهمی مرد بودن و شکستن ینی چی . نمیفهمییییییی لعنتی نمیفهمییییی از صدای بلندش جا خورده بود مهمون سایت همسریابی توران 81 سرد و خشک بود که فریاد میزد .

 اروم باش سایت همسر ناز یار ارومم می خندم

چند نفر که از کنارمون می گذشتن نگامون کردن نشست کنار خیابون و کلافه دست تو موهاش کشید . مقابلش زانو زدم سایت همسریابی توران 81 خواهش می کنم  اروم باش سایت همسر ناز یار ارومم می خندم ببین و شروع کرد به خنده ی عصبی با غم نگاش می کردم وقتی خندش تموم شد بلند شد و راه افتاد پشت سرش رفتم ببخشید خیلی اروم گفت چیو ببخشم؟! تو که کاری نکردی سکوت کردم.  هردو غرق در افکار خودمون بودیم سکوت مسخره ای بود ساعت مچیمو نگاه کردم ساعت سه و نیم بودچه زوود گذشته بود باورم نمی شد این من بود مکسی که از تاریکی وحشت داشت و حالا کنار یه مرد غریبه ی سايت همسر يابي توران ٨١ خورده تو خیابون های خلوت یک کشور غریب که کیلومتر ها با وطنم فاصله داشت، قدم می زدم  مونیکا؟!  بله؟!  برگردیم؟!  خسته شدی؟!

سایت همسریابی توران 81 ازدواج دائم به چی فکر می کنی؟!

 نه به خاطر تو میگم نزدیک چهار صبحه  خسته نیستم دوباره سکوت بود و سکوت. سایت همسریابی توران 81 ازدواج دائم به چی فکر می کنی؟!  به اینکه ایا ممکنه یه سايت همسريابي توران 81 با بقیه ی هم جنساش فرق داشته باشه؟! چیزی نگفتم که ادامه داد  تو به چی فکر می کنی؟

مطالب مشابه


آخرین مطالب