تا رفتن گفتم دو تا دختر عقده ای تازه به دوران رسیده کانال ازدواج موقت در تلگرام من رفتم تو اتاق چیزی شد؟ نه من عادت دارم به اخلاق اینا اخماشو کرد توهم و گفت مگه چی گفتن هیچی زر زر الکی... خیله خب برو حاضر شو رفتم تو اتاق و سریع حاضر شدم. نفس خنگولم که همینجور که رو تخت بوده خوابش برده بود... خوابالو رفتم پایین و از بقیه خداحافظی کردم. نشستیم تو ماشین و ازدواج موقت کانال تلگرام ماشین و را انداخت. یکم که گذشت تازه فهمیدم چیکار کردم! ای کانال ازدواج موقت در تلگرام احمق تو همیشه سعی میکردی در بری از دستش حالا خودت با پای خودت اومدی تو تله؟ سعی کردم اروم باشم و مضطربیم تابلو نشه ازدواج موقت کانال تلگرامی صدای ضبطشو یکم بلند کرد تا بهش نگاه کردم لبخند زد و کانال های ازدواج موقت تلگرام نگفت.
وای داره مقدمه چینی میکنه! یه 10مین که گذشت نگه داشت خب شکر تا اینجاش که خوب گذشت پیاده شدیم به ازدواج موقت کانال تلگرام گفتم خب چی میخوای بخری؟ حالا بیا بریم یه چیزی بخوریم بعد میریم خرید با تعجب گفتم چیزی بخوریم؟ تو مگه نگفتی. چرا چرا گفتم حالا بیا بریم اینقدر غر نزن عزیزم با حرص بهش نگاه کردم که خندید و گفت. اخه حرص میخوری قشنگ تر میشی کوفت راه افتادم و جلو تر از خودش رفتم تو کافی شاپی که ازدواج موقت مشهد کانال تلگرام میخواست بره بی توجه بهش رفتم و روی یه صندلی نشستم اومد نشست و با لبخند بهم نگاه کرد همونجا گارسون اومد و گفت خیلی خوش اومدین.
دید کانال های ازدواج موقت تلگرام نمیگم گفت
چی میل دارین ؟ ازدواج موقت کانال تلگرام به من نگاه کرد دید کانال های ازدواج موقت تلگرام نمیگم گفت دوتا بستی شکلاتی لطفا.. چشم الان میارم خدمتتون مرسی سرم پایین بود وقتی گارسون رفت ازدواج موقت مشهد کانال تلگرام زل زده بود به من چند دقیقه همینطوری گذشت دیگه داشت اعصابم بهم ریخت سرمو اوردم بالا به چشماش زل زدم من و اوردی اینجا که بشینی به من زل بزنی؟ دستشو گذاشته بود زیر چونش. لبخندی زد و گفت چیه ؟ دوست دارم نگات کنم ازدواج موقت کانال تلگرام ببین من از این کارا خوشم نمیاد پس سریع برو سر اصل مطلب باشه کانال تلگرام ازدواج موقت اصفهان تا کجا گفتم!
با یاد اوری کانال تلگرام ازدواج موقت اصفهان قلبم ضربانش داشت تند تر میشد وای میخواد حرفای اون شبشو کامل کنه جمله ی اخرش چی بود ؟ شمیم من خیلی دوس... اب دهنمو قورت دادم و سرمو انداختم پایین کانال ازدواج موقت در تلگرام اون شب خیلی باهات حرف زدم ازدواج موقت مشهد کانال تلگرام هنوزم حرفام تموم نشده امروز وقت خوبی واسه اون حرفا نیست واسه همین میخوام برم سر اصل مطلب.. دستمو مشت کردم رو پام گذاشتم اوووف لعنتی چه سخته احساس میکنم عرق نشسته رو پیشونیم شمیم من نمیدونم چرا كانال ازدواج موقت تلگرام من تاحالا دختری به سفتی و محکمی تو دور ور خودم ندیده بودم حتی رویا خیلی اوقات وقتی شهریار کانال های ازدواج موقت تلگرام میگفت لبخندی بهش میزد که از ده فرسخی معلوم بود ازدواج موقت مشهد کانال تلگرام تو...
ببین ازدواج موقت کانال تلگرامی درسته
تصمیم گرفتم بگم! بگم که اخلاقم چجوریه واسم سخت بود ولی بهتره بدونه ببین ازدواج موقت کانال تلگرامی درسته من دخترم كانال ازدواج موقت تلگرام اخلاقم با بقیه فرق میکنه از وقتی با دوستام بودن 50 درصد حرفاشون سر پسر بوده. اینکه چجوری باهاشون دوست بشن بخوان برن سر قرار چی بپوشن اس ام اس های اخر شباشون که الکی و مضخرف بود. اونا یه پسر میدین خودشون و به در و تخته میزدن که جلب توجه کنه كانال ازدواج موقت تلگرام من انگار که کسی وجود نداره چه برسه بخوام جلب توجه کنم بزرگم که شدم قضیه همین بود واقعا به نظر من عشق و عاشقی و این جور کارا فقط وقت تلف کردنه
من نمیخوام ضد حال بزنم بهت كانال ازدواج موقت تلگرام من زیاد وارد نیستم که چیکار کنم و چی بگم. همونجا گارسون با یه سینی اومد دوتا جام پر بستنی گذاشت رو میز و رفت ازدواج موقت کانال تلگرامی سرش پایین بود انگاری داشت فکر میکرد قاشقم و برداشتم و شروع کردم به بازی کردن با بستنی. .. شمیم ببین چی گفتی که ازدواج موقت کانال تلگرامی کلا پشیمون شد هییی پشیمون شد؟ نه وااای عجب غلطی کردم اگه واقعا پشیمون بشه چی؟ حالا که من دارم عاشقش میشم با ترس و استرس زل زدم بهش سرشو اورد بالا چهرش جدیه جدی بود با دیدن صورتش داشتم پس میفتادم نتونستم طاقت بیارم