سایت همسریابی هلو


مزایای سایت دوستیابی رایگان تهران چیست؟

اون و اندازه خانواده م دوست دارم، ورود به سایت دوستیابی همخونه تنها دوستیه که همیشه و در همه حال، تو شادی وغم کنارم بود و هست.

مزایای سایت دوستیابی رایگان تهران چیست؟ - دوستیابی


سایت دوستیابی رایگان

یعنی چی ؟

نیم خیز شد و گفت: من با تو راه میام البته به شرطی که تو هم. شتاب زده گفت: فقط نگو قید دانشگاهم و بزنم که اگه قیمه قیمم کنی اینو قبول نمی کنم. لبخندی زد و گفت: نه با این یکی کاری ندارم البته فقط تا وقتی که به قولت پایبند باشی. خوب پس چی  برا اون وقت زیاده، فقط فراموش نکن که امشب چه قولی دادی، فردا به نامزد دوستت بگو ساعت 3 بیاد دفترم البته با تمام مدارکش. ذوق زده جیغ خفیفی کشید و گفت: مرسی .مرسی سایت دوستیابی رایگان تهران!

دوستیابی راحت شرمنده ام

از اینکه جلو سایت دوستیابی راحت شرمنده ام نکردی سرش را به حالت تاسف چند بارتکان داد و گفت: امان از دست شما زن ها که فقط  می دونه چه موجوداتی هستید چرا؟

مگه همین تو نبودی که چند لحظه پیش اشک می ریختی و دلت می خواست سر به تن من نباشه حالا چی شد، یهویی شدم آدم خوبه!

شما زن ها برا منافع شخصیتون مردها رو خر می کنید و سوارشون می شید اما هرگز فراموش نکن من ازاون مردهای ذلیل نیستم با لبخندی سرخوش گفت: من غلط کنم در مورد تو همچنین فکری کنم.

سایت دوستیابی رایگان تهران با ناباوری به او خیره شد و گفت: برام خیلی جالبه که می بینم به خاطر دوستت از غرور خودت می گذری، یعنی اون اینقدر برات عزیزه که حاضری خودت و این همه کوچیک و خوارکنی. اونو اندازه خانواده م دوست دارم، ورود به سایت دوستیابی همخونه تنها دوستیه که همیشه و در همه حال، تو شادی وغم کنارم بود و هست او بارها به خاطر من از علایق خودش گذشته که فقط کنار من باشه پوز خندی زد وگفت: چه جالب چه جوری این همه صداقتو بهت ثابت کرده اون همیشه آرزو داشت سایت دوستیابی راحت بخونه و روانشناس بشه، این یکی از آرزوهای زندگیش بود تا وقتی که شنید من عمران و سایت دوست یابی مشهد کردم و اونم قید ثبت نام در سایت دوست یابی رو زد تا که همیشه کنار هم باشیم ولی اون به خودش خیانت کرده، وقتی به این رشته علاقه نداره، پس چطور می خواد توش دووم بیاره وقتی مرد زندگیشو، تو این رشته پیدا کرد با علاقه و جدیت این رشته رو ادامه داد و حالا هم خوشحاله که بخاطر من تونسته این رشته رو سایت دوست یابی مشهد کنه و با سروش آشنا بشه.

اون واقعا ورود به سایت دوستیابی همخونه و دوست داره

چرا خودتو قاطی زندگی خصوصی دیگرون می کنی فکر می کنی این مرد واقعا مناسب دوستت هست که این همه برای رسیدنشون به هم تلاش می کنی. با حسرت گفت: سروش پسرخوبیه، اون واقعا ورود به سایت دوستیابی همخونه و دوست داره و بخاطرش حاضره هر کاری کنه. به نظرت فقط دوست داشتن تنها برای یه زندگی کافیه این درست همان سوالی بود که ثبت نام در سایت دوست یابی از او پرسیده بود.

پس از لحظه ای فکر کردن آرام گفت: با دوست داشتن می شه همه مشکلات زندگی و تحمل کرد. یعنی چون ثبت نام در سایت دوست یابی تو رو دوست داره پس حاضری باهاش زندگی کنی. من ثبت نام در سایت دوست یابی رو دوست دارم ولی عاشقش نیستم، برا یه زندگی عشق خیلی لازمه. سایت دوستیابی رایگان تهران لحظه ای سکوت کرد و سپس گفت: از کی به رشته عمران علاقمند شد از وقتی که نقشه ها و طرح های پدرتو توی اتاق پدرم دیدم چشماشو ریز کرد وپرسید منظورت کدوم طرح هاست؟ همون هایی که برای خونه کلنگی ما کشیده بود. همونی که باعث کدورت و ناراحتی بینشون شد. تو این سال ها پدرم از اون طرح ها مثل یه شی گران بها نگه داری می کرد. شاید به خاطر اینکه اجازه داده بود چندتا کاغذ پاره دوستی و صداقت چند سالشون و زیر سوال ببره از دست خودش عصبانی بود برام این چند وقته واقعا سواله که چرا پدرم به خاطر دوستیشون از دخترش گذشت. ولی از یه خونه کلنگی نگذشت. سایت دوستیابی رایگان تهران حس کرد سایه خیلی تحت فشاراست پس با آرامش گفتبرا اینکه قول تو رو سال ها پیش به پدرم داده بود.پدرت به پدرم اطمینان داشت و می دونست که تو رو مثل بچه خودش دوست داره و برای خوشبختیت هر کاری می کنه. اما اونا نباید ما رو مجبور به این انتخاب می کردن. باید می ذاشتن خودمون تصمیم بگیریم. پدرت تو رو مجبور نکرد، این تو بودی که بخاطر اون این راه رو انتخاب کردی. پدرم تحت فشار بود از یک طرف نمی خواست دخترشو از دست بده و از طرف دیگه دوستی رو که سال ها به خاطر لجبازیش از دست داده بود. پس اون مقصر نیست. اون همیشه مخالف انتخاب های من بود حتی وقتی فهمید رشته عمران رو انتخاب کردم به شدت مخالفت کرد و تنها به خاطر علاقه ای که به من داشت کوتاه اومد و رضایت داد. دلیل مخالفتش چی بود ؟ نمی خواست رشته ای رو انتخاب کنم که برا یه زن مشکلات زیادی داره، ترجیح می داد دکتر یا پرستار بشم که با روحیه ام سازگارتره. لبخندی زد وادامه داد هرگزدلش نمی خواست منو با یه سایت دوستیابی راحت بالای یه ساختمان چند طبقه تصور کنه، این براش غیر قابل تحمل بود. یعنی هدف تو از عمران اینه ؟

سایت دوستیابی راحت بالای یه ساختمان چند طبقه

که فقط یه مهندس ناظر بشی ؟

خوب معلومه، من همیشه آرزو داشتم مهندس ناظر یک ساختمون چند طبقه باشم. ولی من هیچ وقت بهت این اجازه رو نمی دم. تو این حقو نداری.

فکر کنم به عنوان شوهرت این حقو داشته باشم و مثل پدرت هم نیستم که توی این مورد اصلا کوتاه بیام ولی ما تا اون موقعه از هم جدا شدیم و تو دیگه نمی تونی توی زندگی من دخالت کنی. پس با این حساب به همه بچه ها می سپارم که هیچ کدوم تو روتوی شرکتشون استخدام نکنند. چرا ؟

چون نمی تونم تصور کنم کسی که یه مدتی همسرم بوده به بقیه دستور بده و بقیه فقط محو زیبایش بشن.

مطالب مشابه


آخرین مطالب