سایت همسریابی هلو


شرایط عضویت در سایت‌ هلو چیست؟

راستی رفتار سایت هلو صیغه خیلی عجیب غریب شده! تازه وقتی ازم سوالی می کنه، نمی تونم جوابش رو ندم! نه تنها من بلکه بقیه هم همین طورن!

شرایط عضویت در سایت‌ هلو چیست؟ - سایت‌ هلو


سایت‌ هلو

نگران نباش سایت هلو همسریابی مواظبشه!

سایت هلو همسریابی- باشه! رامتین رو به تک تکمون می کنه و می گه: - یه نفر همراه رز باید بره، بقیه هم این جا بمونید. .. به سمت طبقه ی بالا میره، یدفعه به سمت عقب بر می گرده و می گه: - راستی آراس، باید به افراد بالا خبر بدی ؟! اراس - باشه به الهه ها و بقیه خبر می دم! مردد بهم نگاه می کنه، رامتین حرفش رو می خونه و می گه: - نگران نباش سایت هلو همسریابی مواظبشه! سرش رو به آرومی تکون می ده، فدای مرد مهربونم شم! از رفتن بچه ها چند روزی می گذره، تو این چند روز ثانیه به ثانیه در حال تمرینیم! راستی رفتار سایت هلو صیغه خیلی عجیب غریب شده! تازه وقتی ازم سوالی می کنه، نمی تونم جوابش رو ندم! نه تنها من بلکه بقیه هم همین طورن! حس بدی نسبت بهش دارم.

یه جور عجیبی به سایت هلو صیغه چشم دوخته

نگام به چهره درهم سایت‌هلو می افته، یه جور عجیبی به سایت هلو صیغه چشم دوخته. - آدری؟ نگا از سایت‌هلو می گیرم، و به سایت هلو همسریابی می دوزم -جانم- یه اتفاقی افتاده! نگران از جام بلند می شم. - چی شده! - باید همین الان، سایت هلو پنل کاربری رو ببینم! - اما چرا ؟! - فکر کنم سایت هلوی تقلبی دست ماست! - این امکان نداره، خودت. .. - وای ادری، اگه مشخص شه قلابی بوده، مثل سری پیش از انجمن بیرونم می کنن! نگران دستی به شونش می کشم، از سردی تنش یخ می کنم - چرا بدنت سرده ؟! - از استرسه! زود باش آدرینا! - باشه باشه! به سمت اتاقم رفتم، پشت سرم آروم آروم حرکت می کرد. داخل اتاق شدیم، دستام رو چسبوندم روی پنجره، زمزمه وار شروع کردم، به خوندن ورد. ورد که تکمیل شد سایت هلوی محف شده از روی، پنجره کنده شد، و روی زمین افتاد! - خب، اینم سایت هلوی! با پوزخند وحشتناکی بهم چشم دوخت - ممنونم آدرینا! از تغییرصداش به لرز افتادم - تو...تو...تو... - می خوای بگی کی هستم؟! با ترس سرم رو تکون دادم من یه چند جلیقم! از اون بداش خنده ی بلندی سر داد!! - من دوست داشتم، حیف که قدرم رو ندونستی! به منبع صدا چشم می دوزم؛ سایت هلو صیغه با تک خنده ی به سمتم اومد.

که با شیشه ی مخفی، سایت هلو موقت برخورد کرد!

حیف که نخواستی مال من باشی؛ پس توام کنار دوستات بمیر! سایت‌هلو -فکر کردی همین طوری می گذاریم برین؟ سایت هلو موقت با پوزخند نگاش کرد با اشاره ی دستش محکم سایت‌هلو رو به عقب پرتاپ کرد. اتری به سمتش هجوم اورد، که با شیشه ی مخفی، سایت هلو موقت برخورد کرد!! سایت هلو همسریابی با خوندن وردی، صدای گوش خراشی تو اتاق به پا کرد. چند جلیق دستاش رو محکم روی گوشش گذاشته بود و جیغ می زد!! از چشم ها و دماغش خون می اومد، تو چند ثانیه از شدت خون ریزی مرد!! سایت هلو موقت به سرعت سایت هلو پنل کاربری رو برداشت، و در صدم ثانیه ناپدید شد! سایت‌هلو داد زد سرم می کردم، اینده رو دیدم؛ کنار موجودی ترسناک ایستاده بود، سایت هلو پنل کاربری تو دست اون موجود بود. .. سایت هلو ازدواج - اون موجود قرمز بود؟! -آره! سایت هلو ازدواج دو تا دستش رو گذاشت رو سرش و دور اتاق رو طی کرد، متعجب بهش چشم دوختیم - وای وای وای، چرا زودتر نفهمیدم اتری - چی رو؟ - باید متوجه می شدم، از رفتار هاش، باید می فهمیدم این اختلاف هایی یهویی از کجا سرازیر می شن! سایت هلو ازدواج - به ما هم می گی چی شده یا نه! ؟ - اون عوضی، پسر شیطانه؟! - درسته عوضی بود، دیگه نه اونقدری که بشه گفت شیطانه! سایت هلو ازدواج - آدری ؟ من اون فرزند شیطانه! با چشم های گرد شد نگاشون کردم! یعنی یه شیطان عاشق من شده بود! ؟

مطالب مشابه


آخرین مطالب