آدرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر ایرانی
شدت تابش نور به قدری زیاد بود که چشمام رو بستم. ادرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر وقتی هر دو اسیر آدرس جدید همسریابی بهترین همسر شدیم ادرس جدید همسریابی بهترین همسر به سختی آدرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر ایرانی دستی کوچیکش رو با چرخش انگشتش احضار کرد وقتی آدرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر ایرانی دستی به دستش رسید به عصای بزرگی تبدیل شد!!! همیشه فکر می کردم آدرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر فقط در حد کار با آدرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر ایرانی دستی توانایی داره! اما الان. .. یعنی تا این قدر پیشرفت داشته!!! چوب دستی رو محکم به زمین زد! از ضربه ی عصا با زمین نور سفید کم رنگی ازش ساطع شد!! البته فقط یه نور ساده نبود بلکه با دور شدن نور گرگینه ها به سمت عقب پرت شدن!!! گرگی که اول از همه بهم حمله کرده بود زوزه کشون به سمت عقب حرکت کرد با رفتنش بقیه ی آدرس جدید همسریابی بهترین همسر پشت سرش به راه افتادن!!!
آدرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر
از درد زیاد چشمام رو بستم با لمس دستی چشمام رو به سختی باز کردم!! با باز کردن چشمام با چهره پریشون و نگران آدرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر رو به رو شدم! با صدای بغض دارش نالیدنمی ذارم واست اتفاقی بیفته. نمی ذارم این اجازه رو به هیچ کسی نمیدم که تو رو ازم جدا کنه!! پلکام اروم اروم بسته می شد! ادرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر؟ عزیزم؟ عشقم چشمای قشنگت رو نبند! دوست داشتم این چشم ها هیچ وقت بسه نشه! تا بتونم چهره ی زیباش رو ببینم چهره ی زیبای کسی رو که بهم نامردی کرد! اما توان باز نگه داشتن چشمام رو نداشتم پلکام به روی هم افتاد. فکر می کردم با بسته شدن چشمام به عالم بی خبری می رم اما اینطور نبود. چشمام بسته بود اما از اتفاقات اطرافم با خبر بودم! صدای بغض دار آدرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر رو به خوبی می شنیدم محکم در اغوشم گرفت سرش رو روی سینم قرار داد با صدای بلند زد زیر گریه!
ادرس جدید همسریابی بهترین همسر کسی این جا نبود!
یدفعه ساکت شد! صدای ناله هاش صدای زجه هاش قطع شد! نگرانش شدم. کاش می تونستم چشمام رو باز کنم تا بفهمم چه اتفاقی براش افتاده! اما نمی شد! صدای ادرس جدید همسریابی بهترین همسر رو شنیدم با صدای بغض دارش به زبان باستانی زیر لب چیزهایی زمزمه می کرد!!! صداش برای بار دوم قطع شد! احساس می کردم کسی بلندم کرده! اما جز من و ادرس جدید همسریابی بهترین همسر کسی این جا نبود!! و ادرس جدید همسریابی بهترین همسر هم نمی تونه من رو بلند کنه شاید با جادوش بتونه بلندم کنه شاید!! با احساس قرار گرفتن جایی گرم و نرم تو عالم بی خبری رفتم. ... با سرو صدا ی زیادی چشمامم رو می خواستم باز کنم اما نمی شد! تقلای زیادی کردم تا بتونم چشمام رو باز کنم. .. اما بی فایده بود.
آدرس جدید همسریابی بهترین همسر خیلی طول می کشه.
انگار هر قدری تقلا می کردم پلکام بیشتر از قبل روی هم قرار می گرفتن!! دست از تقلا های بی فایدم برداشتم و گوش سپردم به سرو صدا ها! صدای زجه های نورا می یومد! با صدای بلند گریه می کرد دادو بی داد می کرد همش می گفت - پس چرا اثر نکرد ؟؟!!!! چرا داداشم خوب نشد! ؟ مگه نگفتین بر می گرده پیشمون! اراس - آدرینا مطمئنی به جای مارک زندگی مارک مرگ نزدی!! ؟ صدای بغض دارش اومد - چقدر بگم اصلا فکری به مرگ نمی کردم. همون طوری که گفتی مارک زندگی زدم بهش! رامتین -الان یه هفته می گذره اما حالش هیچ تغییری نکرده!!! صدای ناراحت خواهرم رو شنیدم- یعنی مرده ؟! دیگه نیست!!! یوسف- متاسفم اما همین طوره! نورا - نه نه نه داداش من نباید بمیره ادرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر نباید ما رو تنها بزاره. .. رامتین - کمک کنید تا ببریمش بیرون! صدا ها کم کم. کم شدن!! همه از اتاق خارج شدن!! اصلا واسم مهم نیست که بمیرم.اما چطور می تونم خانوادم رو تنها بزارم!! با صدای باز شدن در سکوت کردم! صدای اروم بغض دارش رو شنیدم - سلام عشقم معذرت که دیر اومدم. نمی تونستم زودتر از این ها بیام خودت می دونی خوب شدن زخم های آدرس جدید همسریابی بهترین همسر خیلی طول می کشه. اما به هر حال بازم به موقع رسیدم بازم دقیقه ی نود رسیدم. !! الان این معجون زندگی رو بهت می دم تا حالت بهتر شه با احساس سرد شدن لب هام سر درد بدی گرفتم! انگار لب هام از هم جدا شدن و می تونستم ناله کنم اروم لای پلک هام رو باز کردم چهره ی بی جونش رو از لای پلک های نیمه بازم دیدم با صدای باز شدن در چشمام بسته شد!!!