سایت همسریابی بهترین همسر به سمت در می رود
رفته رفته صدایش بالا می رود. سایت همسریابی بهترین همسر - می دونستم این جوری عصبی می شید، برای همین یه خبر دیگه آوردم! - سایت همسریابی بهترین همسر سایت همسریابی بهترین همسر؛ فقط می خوام ارزش نداشته باشه، قدرتت رو ازت می گیرم، و به زمین پرتت می کنم! حالا بگو ؟ - سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین تاریکی، با استفاده از باله یه الهه، عصا ساخته! - چه جالب! پس به جز من هستن کسایی که می خوان دنیا رو به تعظیم بندازن! ؟ - سايت همسريابي بهترين همسر آنلاين می گفت فقط می شه، سنگ ترکیبی استفاده کرد ؛ دستور چیه؟ تاریکی رو نابود کنم! ؟ دستش را بالا می آورد. - نه، لازم نیست! - پس من رفتم. سایت همسریابی بهترین همسر به سمت در می رود، هنوز دستگیری در را لمس نکرده است، مچش را می گیرد! - کسی که تو رو دیونه کرده، یکی از اوناست! دستش بر روی دستگیره خشک می شود - نکنه، همون دختریه که چندین سال پیش ناپدید شد! ؟ در را باز می کند، و آرام می گوید: زندگی خصوصیم به کسی ربطی نداره! در را می بنند و پدرش را درون اتاق تنها می گذارد!
تو علاقه ی شدیدی به سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین پیدا کردی!
با زمزمه ی کسی چشم هایش را باز می کن. با تعجب به اطراف چشم می دوزد ؛ با خود فکر می کند اینجا کجاست ؟! صدا - من پیغام رسان اسمان ویدا هستم! اسمش را زمزمه می کند - ویدا؟ - بله. - من اینجا چیکار می کنم؟! - ما متوجه شدیم، تو علاقه ی شدیدی به سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین پیدا کردی! - خب؟ - علاقه داشتن مشکلی نداره در صورتی که مشکل ساز نباشه ؛ و ازدواج با محافظ امکان پذیر نیست! - چرا ؟ - این یه قانونه! - من این قانون رو دوست ندارم! - دست تو نیست که دوسش داشته باشی یا نه! - من عاشق اراسم، و عاشقشم می مونم! - تو حتی به یاد نمی یاری کی دل به دلش سپردی! نمی دونی اونم همچین حسی بهت داره. .. - این چیزا واسم مهم نیست. در ضمن عاشق واقعی اینجوری عاشق می شه!! - آدرینا ؟ بهت تذکر می دم از علاقه به آراس حذر کن! - نمی کنم! من جونم رو برای آراس می دم! - با اولین لمس عاشقانتون، مجازات می شین! - واسم مهم نیست!!! - من پیغام رو رسوندم، خدافظ! - سلام نکردی که جواب خدافظیتون رو بدم! - واقعا بچه ای!
چه جوری دل از سایت همسریابی بهترین همسر انلاین بگیرم!
سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین با تکون های مکرر ساناز چشم باز می کنم! سايت همسريابي بهترين همسر آنلاين با نگرانی دستش رو، روی پیشونیم می ذاره - شما دوتا خوبین ؟ - متعجب بهش چشم می دوزم ؛ منظور از شما دوتا خوبین چیه ؟ قبل از اینکه چیزی بگم می گه: - سایت همسریابی بهترین همسر انلاین هم مثل تو بیهوش شد بود، فکر کردم اتفاقی افتاده! به کنارم چشم می دوزم، سایت همسریابی بهترین همسر انلاین مثل بچه شده بود، چقدر چهرش به دل می شست! آخه من چه جوری دل از سایت همسریابی بهترین همسر انلاین بگیرم! - چیزی شده؟ جواب رامتین رو می دم. - نه! ممکنه مثل من ویدا، پیش اونم رفته باشه ؟! آخه؟ من چه جوری بفهمم سایت همسریابی بهترین همسر انلاین دوستم داره! ناخداگاه نگام به سايت همسريابي بهترين همسر آنلاين می افته، که با چشای گرد شدش در حال قورت دادنم، نمی دونم چرا همش احساس می کنم می تونه ذهنم رو بخونه!!؟ این جا چه خبره با صدای آراس که می گفت چشم از سايت همسريابي بهترين همسر آنلاين می گیرم، و به عزیز دلم چشم می دوزم. ساناز تو، و سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین با هم دیگه به خوابی عمیق رفتین! اراس بهم چشم می دوزه؛ نمی دونم تو سرش چی می گذره؛ کاش توانایی این کار رم داشتم!! نمی گم ندارما دارم، اما آراس محافظ قویی برای ذهنش داره! کم کم همگی متفرق شدیم. از صبح با خودم درگیرم، چیه دیده؟ چرا اصلا با من به خواب رفته؟!