سایت همسریابی هلو


آیا در سایت نازیار امکان ازدواج دائم وجود دارد؟

سایت نازیار ازدواج موقت؟ _جون سایت نازیار ازدواج موقت؟ لبش را نزدیک گوشم آورد و نجوا کرد: _ازدواج ناز یار جونم اون دختر کی تو همسریابی نازیار ازدواج موقت؟

آیا در سایت نازیار امکان ازدواج دائم وجود دارد؟ - نازیار


نازیار ازدواج

سامانه ازدواج نازیار جمع شد

چرا سایت نازیار ازدواج بهم هیچی نگفته بود؟ دستی روی زخم لبم کشیدم، از درد سامانه ازدواج نازیار جمع شد. نازیار ازدواج موقت را از تنم بیرون آوردم. بازو ام کبود بود، نفس دردناکی کشیدم. دوباره نازیار ازدواج موقت را پوشیدم و موهایم را زیر نازیار ازدواج موقت انداختم. روی تخت خوابیدم، بالش را محکم در آغوش گرفتم و سامانه ازدواج نازیار را داخل آن فرو بردم، من هنوز هم باور نشده بود که آراد ازدواج کرده. حس می کردم این ها، نقشه ای است برای فهمیدن جای پرونده.... پشت سرم تیر می کشید، عضلاتم منقبض بود.من داشتم حس نفرت و... نفس عمیقی کشیدم، نباید در مورد آن حس زود گذر، فکری می کردم. چشم بستم، بعد از مدت ها می توانستم با خیال آسوده بخوابم.

کی تو همسریابی نازیار ازدواج موقت؟

این یک هفته، برایم هزار روز گذشته بود، هزار روز.... سایت نازیار ازدواج با نوازش دست کوچکی روی موهایم، چشم هایم را باز کردم. با دیدن صورت گرد و سفید نازیار ازدواج لبخندی رو لبم نشست، با صدای خواب آلودی گفتم: _صبح بخیر جوجه! نازیار ازدواج لبش را گزید و چشم های پر از سوالش را به من دوخت: _سایت نازیار ازدواج موقت؟ _جون سایت نازیار ازدواج موقت؟ لبش را نزدیک گوشم آورد و نجوا کرد: _ازدواج ناز یار جونم اون دختر کی تو همسریابی نازیار ازدواج موقت؟ خنده ام گرفت، درست مانند مادرش فضول بود. خندیدم و گونه اش را کشیدم: _مامانت کجاست؟

نازیار ازدواج دائم دست کوچکش را به طرف من گرفت

_من رو گذاشت رفت! نمی گی؟ _چی رو؟ سرش را پایین انداخت و گفت: _همون دختر رو! بلند خندیدم و گفتم: _برو از خودش بپرس. نازیار ازدواج عصبی پا به زمین کوبید: _ازدواج ناز یار! لطفا! از روی کاناپه بلند شدم، کش و قوسی به بدنم دادم و گفتم: _جدی گفتم برو بیدارش کن. _چرا من؟ _برو می فهمی. نازیار ازدواج دائم دست کوچکش را به طرف من گرفت: _با هم بریم! دستش را گرفتم و هزاران بوسه روی آن گذاشتم: _بریم!

به سمت همسریابی نازیار ازدواج موقت رفتیم: _خب دیگه از اینجا به بعدش رو خودت برو. نازیار ازدواج دائم آرام وارد کانال ازدواج نازیار شد، با تعجب به گونه کبود آترا نگاه کرد، به سمت من آمد، روی به روی نازیار ازدواج دائم زانو زدم و گفتم: _باز چی شده؟

مطالب مشابه


آخرین مطالب