سایت همسریابی هلو


آیا سایت نازیار هلو در زمینه همسریابی فعالیت می کند؟

بابام نازیار هلوان رو به عنوان داماد قبول نداشت ماجرای اونا برمی گرده به خیلی وقت پیش! بغضی که در حال خفه کردنم بود را قورت دادم.

آیا سایت نازیار هلو در زمینه همسریابی فعالیت می کند؟ - نازیار هلو


نازیار هلو

از ثبت نام همسریابی نازیار خارج شد

این را گفت و از ثبت نام همسریابی نازیار خارج شد، ثبت نام همسریابی نازیار ملتمسم را به چشم های نازیار هلو دوختم و زمزمه کردم: _خواهش می کنم کمکم کن تا فرار کنم. پسر حرفی نزد و دست هایم را گرفت تا ببندد. _تو مثل اونا نیستی! من می تونم این رو از چشمات بخونم... نازیار هلو نفس عمیقی کشید و مانند من زمزمه کرد: _من هیچ کمکی نمی تونم به تو کنم! اشکی روی گونه ام روان شد و تیغه بینی ام را لمس کرد: _حتی اگر بخوای؟

نازیار هلوان رو می شناسی؟

شلوارش را تکاند: _حتی اگر بخوام. سایت نازیار جدید به سمت در رفت، آرام گفتم: _نازیار هلوان رو می شناسی؟ پسری که تقریبا هم سن و سال های خودم بود، برگشت: _یه جورایی... _برای چی با دل آرا فرار کرده؟ _چرا اینا رو می پرسی! _چون اینجا بودن من به اونا ربط داره! _اونا عاشق همن، بابام نازیار هلوان رو به عنوان داماد قبول نداشت ماجرای اونا برمی گرده به خیلی وقت پیش! بغضی که در حال خفه کردنم بود را قورت دادم: _من جای نازیار هلوان رو نمی دونم!

سایت نازیار جدید خواست بیرون برود.

نازیار هلو کلافه به طرفم آمد: _این حرف رو همه قبول کردیم! _پس چرا من اینجام؟ میثم فریاد زد: _کدوم گوری موندی بیا دیگه! سایت نازیار جدید خواست بیرون برود. _جواب من رو بده بعد برو! عاجزانه خواهش کردم: _لطفا! _چون تنها کسی هستی که آراد رو از لونش اوردی بیرون! _اگر تعقیبمون کردین پس چرا جای آراد رو نمی دونید! _آراد رو هنوز نشناختی! فهمید داریم تعقیبش می کنیم و خیلی راحت پیچوندمون!

خواستم سوال دیگری بپرسم که نازیار هلو کلافه به سمتم آمد، تلفنی از جیبش بیرون آورد و داخل جیب مانتو ام گذاشت: _به هرکی می خوای زنگ بزن کمک بگیر! فقط به نه! خب! موبایل را خاموش کردم و آن را در اعماق جیبم فرو کردم.

مطالب مشابه


آخرین مطالب