سایت همسریابی هلو


آیا سایت همسریابی توران 81 سایت معتبری است؟

سایت همسریابی توران 81 جدید خالی یاد ارین افتادم یه صدایی در کنی که ادم بفهمه اومدی یه لبخند زدمو نشستم بغلش که یه نگاه بهم کرد.

آیا سایت همسریابی توران 81 سایت معتبری است؟ - توران 81


همسریابی توران 81

 

آنجا چیکار می کرد شیطنتم یه دفعه گل کرد رفتم جلو ترو دقیقا پشت سرش وایسادم معلوم بود اصلا حواسش نیست .صدام و صاف کردم بلند گفتم: اینجااا چیکار می کنی. یعنی بدبخت نیم متر پرید بالا  هرکاری کردم نخندم نشد و غش کردم ازخنده رو دلم خم شده بودو می خندیدم سرم و بردم بالاکه دیدم داره با یه لبخند جذاب نگام می کنه .خندم رو لبام ماسید و زل زدم بهش دمای بدنم رفت رو هزار نگاشو دزدید و گفت: نمی تونی. .

سایت همسریابی توران 81 جدید خالی یاد ارین افتادم

یه صدایی درکنی که ادم بفهمه اومدی یه لبخند زدمو نشستم بغلش که یه نگاه بهم کردو گفتم: تا اونجایی که یادم میاد گفتی اگر شما خودتون بیاین یه جا تنها وایسین بعد یکی از پشت سر بگه این جا چیکار می کنی جان می خوری  معلومه که نه مطمئنی صددرصد خندید و گفت: اووووو هنوز یادته معلومه که اره دوتامون خندیدیم اروم گفتم: چرا نخوابیدی خوابم نمی برد اومدم لب دریا تو چرا نخوابیدی دوست نداشتم روز اخری بخوابم اومدم لب دریا سایت همسریابی توران 81 بدون فیلتر بله اسم من چیه با تعجب نگاش کردم و گفتم: خوب اقای طراح زا زد تو چشمامو گفت: نگفتم فامیلم چیه گفتم اسمم چیه چیزی نگفتم و خیره شدم تو چشماش لباشو تر کردو گفت: چرا اسمم و صدا نمی کنی همه اونایی که این جا هستن منو به اسم کوچیک صدا می زنن به جز تو که بهم میگی: اقای طراح لبم و با زبونم تر کردم و گفتم: خوب خوب من راحت ترم بگم اقای طراح اما من ناراحتم بهم بگو توران 81 سایت همسریابی چشم اقا توران 81 سایت همسریابی اقا سایت همسریابی توران 81 جدید نه سایت همسریابی توران 81 جدید خالی یاد ارین افتادم که بهم گفت: اقا ارین نه و ارین تو چشمام اشک جمع شد اما سریع پلک زدم و گفتم: چشم سایت همسریابی توران 81 جدید یه لبخند زد و گفت: حالا شد بعد از چند دقیقه گفت: سایت همسریابی توران 81 ازدواج دائم بله تو .خوب امممم .تو سایت همسریابی توران 81 جدید چی می خوای بگی تو دیگه قصد از دواج نداری.

توران 81 سایت همسریابی منظورت از این سوال و جوابا چیه

با تعجب نگاش کردم و گفتم: چرا می پرسی برام جالب شده نمی دونم شاید یه روز ارین فراموش کردم و ازدواج کردم نمی دونم اما احساس کردم چشماش برق زد: خود شو کشید جلو تر که دقیقا چسبید بهم و گفت: اگه یه نفر الان ازت خواستگاری کنه جوابت چیه کلافه شده بودم .با لحن عصبی گفتم: توران 81 سایت همسریابی منظورت از این سوال و جوابا چیه یه ذره هول کرد و گفت: منظوری نداشتم محض کنجکاوی میشه این بحث و تموم کنیم نه چرا چون می خوام اعتراف کنم به چی یادته سایت همسریابی توران 81 ازدواج دائم بار که دیدمت خوردی بهم و خواستی بخوری زمین که گرفتمت از اون روز مهرت به دلم نشست یا بهتره بگم یه جرقه تو دلم بهم خورد روز جلسه که چند بار بهت زل زدم و توهم گستاخ بهم زل زدی به خودم قول دادم حالت و بگیرم

سایت همسریابی توران 81 بدون فیلتر

اما نشد چون تو خیلی تو خودت بودی غمیگین بودی برام جاب شد بدونم تو چته برا همین این سفر شمال و ترتیب دادم اون روز که داشتیم والیبال بازی می کردیم. .باورت نمیشه سایت همسریابی توران 81 بدون فیلتر وقتی گفتی توران 81 سایت همسریابی جون چه حسی بهم دست داد اما وقتی فهمیدم برا بازی گفتی یه حس بدی اومد سراغم اون موقع که رو پنجه ی پا وایسا دی قلبم داشت مثل گنجشک می زد وقتی دستاتو گذاشتی دو طرف صورتم تعجب کردم با خودم گفتم این دختر چیکار می خواد کنه.

سایت همسریابی توران 81 بدون فیلتر من دوستت دارم

اون روز که می خواستی خودت و تو دریا غرق کنی همین که پاتو از ویلا گذاشتی بیرون اومدم دنبالت داشتی غرق می شدی که احساس کردم قلبم از دهنم دراومد اصلا نفهمیدم چیکار می کنم فقط با سرعت نور دویدمو نجاتت دادم خیلیییی خیلییی عصبانی بودم اون روز فهمیدم که عاشقت شدم که حتی نمی تونم ناراحتیت و ببینم وقتی بغلت کردم حس خیلی خوبی داشتم اینکه دوباره دارمت وقتی همه چیز و برام گفتی و اینکه گفتی هنوز عاشقشی شکستم اما الان که گفتی فراموشش می کنی امید وار شدم حالا دارم میگم سایت همسریابی توران 81 بدون فیلتر من دوستت دارم دیوونه وار عاشقتم بامن ازدواج می کنی فقط نگاش می کردم زبونم قفل شده بود حتی پلکم نمی زد اصلا موندم چی جواب بدم دستش و اورد بالا و خواست بذاره رو بازوم که سریع عکس العمل نشون دادم دستش و پس زدم و بلند شدم و به طرف ویلا دویدم حتی پشت سرمو نگاه نکردم ببینم چیکار می کنه فقط می دویدم اصلا پشت سرم و نگاه نکردم ببینم چیکار کرد فقط دویدم رفتم تو اتاقم و دراز کشیدم تو تختم نفس نفس می زدم یه غلط زدم که سایت همسریابی توران 81 ازدواج دائم قطره اشکم ریخت لعنت به تو ارین لعنت به تو چرا تنهام گذاشتی چرا نمی تونم طعم عشقو به چشم به ثانیه نکشید صورتم غرق در اشک شد به ساعت نگاه کردم چهار و نیم بود حرفاش مدام تو سرم اکو می شد.

نمی دونستم چیکار کنم فقط مطمئن بودم که نمی خوامش بلند شدم حولم و برداشتم و رفتم تو حموم با همون لباسا زیر دوش وایسادم اصلا نمی فهمیدم چی درسته چی غلط . 10 دقیقه زیر دوش بودم لباسام و دراوردم خودم و شستم و اومدم بیرون دیگه وقت برا خوابیدن نبود .مانتو قهوه ایمو با شلوارو شال مشکی.

مطالب مشابه


آخرین مطالب