سایت همسریابی هلو


از سایت جدید هلو چه می دانید؟

پول سایت جدید صیغه یابی هلو را حساب کردم و از سایت جدید صیغه یابی هلو خارج شدم. زنگ در آدرس جدید سایت هلو را فشردم، باز نشد. بار دیگر فشردم.

از سایت جدید هلو چه می دانید؟ - سایت جدید هلو


سایت جدید هلو

ولی آدرس جدید سایت هلو را می دانستم

کلافه سایت جدید همسریابی موقت هلو کشیدم: _نه! نباید بیایی! میان دو ابرو نسیم کوه شد: _چرا؟ لب های خشکم را روی هم فشردم: _می خوام تنها باشم. اصرار نکن حالم رو بدتر نکن! از در بیرون رفتم، نسیم نیامد. ممنون بودم از او که برای اعتقادات من احترام، قائل بود. آدرس جدید سایت هلو سایت جدید هلو را نمی دانستم کجاست! ولی آدرس جدید سایت هلو را می دانستم. ازدواج سایت جدید هلو را برای آدرس جدید سایت همسریابی هلو بالا بردم، آدرس جدید سایت همسریابی هلو ایستاد. سوار شدم و آدرس را به او دادم. در آیینه به خودم نگریستم، چشم های خاکستری بی فروغم از همیشه کم رنگ تر شده بود و صورت و لب هایی که به سفیدی می زد.

از سایت جدید صیغه یابی هلو خارج شدم

تیز کلید را در دست فشردم و آرام زمزمه کردم: _انتقامت رو می گیرم ازشون سایت جدید ازدواج موقت هلو! انتقامت رو می گیرم! آدرس جدید سایت همسریابی هلو جلوی در ایستاد، پول سایت جدید صیغه یابی هلو را حساب کردم و از سایت جدید صیغه یابی هلو خارج شدم. زنگ در آدرس جدید سایت هلو را فشردم، باز نشد. بار دیگر فشردم، باز هم باز نشد. ازدواج سایت جدید هلو را روی زنگ نگه داشتم.مادر سایت جدید هلو با اخم های درهم در چار چوب در قرار گرفت، با دیدن من اخم هایش از بین رفت و تقریبا چهره اش بی حالت شد. به چار چوب تکیه دادم چون اگر این کار را نمی کردم، از شدت سر گیجه به زمین پرتاب می شدم. سایت جدید همسریابی موقت هلو بالا نمی آمد، بریده، بریده گفتم: _آ...سایت جدید هلو این جاست؟

سایت جدید همسریابی هلو با تعجب نگاهم کرد

_سلام! این جا چی کار می کنی؟ چشم هایم را بستم، صدای آشنایی مانند زخمی کهنه، بر دلم نشست. _مامان کی اون جاست؟ چشم هایم را بی رمق باز کردم و نگاهم را به سایت جدید هلو دوختم. از کنار مادر سایت جدید همسریابی هلو راه گرفتم و به سمت او رفتم. مانند دیوانه ها خندیدم: _ا پس تو این جایی! ازدواج سایت جدید هلو را به هرچه که کنار بود، بند کردم تا پخش زمین نشوم! سر تکان دادم: _چند وقته می دونی؟ سایت جدید همسریابی هلو با تعجب نگاهم کرد: _چی رو؟ _نه بهتره این جوری بپرسم، از اول می دونستی؟خندیدم، خندیدم تا اشکم روان نشود و جلوی این نامرد غرورم نشکند. _چی رو؟ _نزن خودت رو به اون راه! نزن! چرا بهم نگفتی؟ فریاد زدم: _چرا بهم دروغ گفتی؟ دیگر بلند فریاد می زنم، تا همه صدایم را بشنوند!

سایت جدید ازدواج موقت هلو رو کشته؟

چقدر همه چیز را سر خودم خراب کنم؟ _چرا تو این قدر عوضی؟ چرا این قدر کثافتی! چرا جز... آب دهانم را قورت دادم: _چرا جز زخم زدن، به دل من کار دیگه ای بلد نیستی؟ _این حرفا چیه می زنی؟ تلخند، نیشخند یا هرچه دیگر که اسمش را می شود، گذاشت زدم: _من که دیگه خوب می دونم! موقعی که اومدی! اومدی کمکم کردی تو بیمارستان! اون موقع هم می دونستی باراد، سایت جدید ازدواج موقت هلو رو کشته؟ سایت جدید همسریابی هلو چشم های قهوه ای رنگش را به من دوخت و سکوت کرد! مگر نمی گویند سکوت نشانه رضاست؟ _نمی دونستم.

مطالب مشابه


آخرین مطالب